خاطره ای در چند پرده
مَثَل کسانیکه اموال خود را در راه خدا انفاق میکنند همانند دانهای است که هفت خوشه برویاند که در هر خوشهای صد دانه باشد؛ و خداوند برای هر کس که بخواهد (صدقات را) چند برابر میکند، و خداوند گشایشگر داناست. (سوره مبارکه بقره آیه261)
سعدیا مرد نکونام نمیرد هرگز مرده آنست که نامش به نکویی نبرند
او سنبل و نمونه نیک اندیشی است، حاج علی هادی زاده را می گویم. همه عمرش صفا، صمیمیت و شور و شوق و نشاط و امیدواری را در کسوت زیبای معلمی آموخته است.
سال 77 خاطره ای را برایم تعریف کرد، فرمود: فردی در بازار کاشان باربری می کرد، مریض احوال شد، آنچه از او بازمانده است خانه ای قدیمی با زیربنای 600 متر است، هیچکس را ندارد و فرزندی از او نیست، وصیت کرده بفروشید و با آن مدرسه ای بسازید، ده درصد آن به مدت 10 سال در بانک نگهداری شود تا اگر کسی ادعای وراثت کرد و ثابت شد، به او پرداخت شود. این منزل و اثاثیه آن را به آموزش و پرورش اهداء کرده است و با همکاری شهرداری تفکیک به سه قواره شده است.
پرده دوم:
زمین به مبلغ 28 میلیون تومان ارزیابی شد. به جناب آقای حاج سیّد حسین لاجوردی مراجعه کردم، صادقانه عرض کردم می خواهم زمین را به مبلغ 31 میلیون تومان به شما بفروشم تا وصیت مرحوم سیّد حاجی زیباتر اجرا شود، این بزرگوار بالبخند پذیرفت و چک ها را پرداخت کرد.
پرده سوم:
به هیأت امناء شهرک ناجی آباد مراجعه کردم، خدایش رحمت کند، آقای محمد باقر صابری را. با او به مذاکره نشستم. موضوعیت مباحث این بود که جمعیت زیادی در این شهرک مستقر شده و بصورت انفجاری روبه ازدیاد است، مردم در زمینه تعلیم و تربیت هم از این همه سرمایه سهمی دارند و تاکنون هیچ مدرسه ای ساخته نشده است. زمین مدرسه مرحوم تمنایی هم در قبال اصلاحیه دبیرستان امام واگذار شده است، فراموش نمی کنم این بزرگوار با تواضع و فروتنی به عرائضم گوش داد و پذیرفت، ازجا بلند شد و مرا به زمینی با 5000 متر مربع هدایت کرد و گفت: 2500 مترش از شما مدرسه بساز، برای بقیه اش تصمیم دیگری وجود دارد. به محض تحویل زمین کل آن محصور شد و زمینه های لازم برای احداث فضای آموزشی ایجاد گردید و در حقیقت هیأت امناء هم پذیرفت که مدرسه باید وسیع و زیبا باشد تا امکان ایجاد همه پارامترهای مورد نیاز رشد و شکوفایی دانش آموزان وجود داشته باشد.
پرده چهارم:
به جناب آقای مهندس سجاد مراجعه کردم مردیکه در تاریخ نوسازی مدارس ماندگار است، هروقت ذهنم با یاد و خاطره او روشن می شود، یاد شعر زیبای مجتبی کاشانی می افتم که می گوید:
در مجالی که برایم باقیست
باز همراه شما مدرسه ای می سازیم
که در آن همواره اول صبح
به زبانی ساده
مهر تدریس کنند،
و بگویند خدا
خالق زیبایی
و سراینده عشق
آفریننده ماست... ...
وضعیت سیّد حاجی طباطبایی را برایش تشریح کردم، با نهایت احترام به روح این خیّر، اعلام همکاری نمودند. خیر و برکت پولی که از کارگری و باربری در بازار کاشان بدست آمده بود، اولین مدرسه خیّرساز سیّد حاجی طباطبایی را در 5000 متر مربع زمین دشت ناجی آباد متجلی کرد.
مدرسه ای که سال هاست دو شیف دانش آموزان را پذیرا بوده و ... و اذکار دانش آموزان در کلاس درس زمزمه اعتلای روحش بوده است.
ولی از آنجا که خداوند متعال با بندگانش عهد بسته است نیکوکاران را پاداش مضاعف دهد، فیوضاتش بیشتر جاری شد و با همّت یار دیرین خیّرین جناب آقای مهندس سجاد و اعتبارات دولتی سالن ورزشی هم در این فضا احداث گردید.
امروز که می نگرم سیّد حاجی طباطبایی نیست، ولی هست...! بنده توفیق و توان ندارم اورا ببینم ولی هست... ماندگار است همانطور که گفته اند:
آثار ما به عرصه گیتی نشان ماست از بعد ما نگاه به آثار ما کنید...